Deudic.com
Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Begriff hier eingeben!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (819 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch
Persisch
Menu
Druckschrift
{f}
U
نوشته چاپی
Drucksache
{f}
U
نوشته چاپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Broschüre
{f}
U
نوشته چاپی کوچک
Other Matches
Brotschrift
{f}
U
خط چاپی
Drucktype
{f}
U
حرف چاپی
Druckschrift
{f}
U
خط چاپی
Anmeldeformular
{n}
U
فرم چاپی
Druckfehler
{m}
U
غلط چاپی
Belegexemplar
{n}
U
نمونه چاپی
Buchstabe
{m}
U
حرف چاپی
Druckbogen
{m}
U
ورقه چاپی
Druckvermerk
{m}
U
یادداشت چاپی
Druckbuchstabe
{f}
U
حروف چاپی
Abzug
{m}
U
نمونه چاپی
Erstdruck
{m}
U
نمونه چاپی اول
Erstauflage
{f}
U
نمونه چاپی اول
Andruck
{m}
U
اولین نمونه چاپی
Ausgabe in Papierform
U
نسخه
[خروجی]
چاپی
Briefkopf
{m}
U
عنوان چاپی بالای کاغذ
Druckfahne
{f}
U
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
Dokument
{n}
U
نوشته
Protokoll
{n}
U
نوشته
Aktenstück
{n}
U
نوشته
Aufschrift
{f}
U
نوشته
Aufzeichnung
{f}
U
نوشته
Brief
{m}
U
نوشته
Absatz
{m}
U
بخش
[نوشته]
Handschrift
{f}
U
دست نوشته
alte Handschrift
{f}
U
نوشته قدیمی
Beiwerk
{n}
U
نوشته بی اهمیت
Schriftrolle
{f}
U
نوشته لوله کرده
Ausgang
{m}
U
خروج
[نوشته روی در]
Eingang
{m}
U
ورودی
[نوشته روی در]
Niederschrift
{f}
U
نوشته
[اصطلاح رسمی]
Wieviel
U
چه مقدار
[سبک نوشته قدیمی]
Info
{f}
U
کوتاه نوشته برای اطلاعات
ein Zweizeiler in der Klatschrubrik
U
یک نوشته دو خطه در ستون غیبت
Wieviel
U
چقدر
[سبک نوشته قدیمی]
lapidar
<adj.>
U
چکیده
[مختصر]
[مانند نوشته ای یا گفتاری]
kurz und bündig
<adj.>
U
چکیده
[مختصر]
[مانند نوشته ای یا گفتاری]
Kündigungsschreiben
{n}
U
فسخ نوشته شده
[قرارداد کاری]
falls
[vom Arzt]
nicht anders verordnet
U
مگر اینکه
[پزشک]
نسخه دیگری نوشته
um Antwort wird gebeten
[u.A.w.g.]
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
lapidarisch
<adj.>
U
نوشته روی سنگ
[وابسته به سنگهای قیمتی ]
Alptraum
{m}
U
کابوس
[خواب ناراحت کننده و غم افزا ]
[نوشته قدیمی]
Alpdrücken
{n}
U
کابوس
[خواب ناراحت کننده و غم افزا ]
[نوشته قدیمی]
Ich stieß auf ihre Arbeit in dem neuen Buch.
U
من در این کتاب تاز به آثار
[نوشته]
او
[زن]
برخورد کردم.
Bauchbinde
{f}
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Recent search history
Forum search
4
richtig geschrieben?:(Ich habe die Besuche aus der Heimat.)
1
Publizist
1
Die ldee
0
چرا اینجا چیزی نوشته نشده
1
Worum könnte es in dem Text gehen?
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Deudic.com
